به عالم تفکّر در بحر انوار و یکرنگی و صفای صحبت خوش آمدید

Saturday 28 December 2013

.




"بگو ای دوستان راه نما آمد. گفتارش از گفتارها پدیدار و راهش میان راه ها نمودار. راه، راه اوست، بیابید. گفتار، گفتار اوست، بشنوید. امروز ابر بخشش یزدان میبارد، و خورشید دانائی روشنی میبخشد و به خود راه مینماید. جوانمرد آنکه راه های گمان را گذاشت و راه خدا گرفت. ای دوستان، دست توانای یزدان پرده های گمان را درید، تا چشم ببیند و گوش از شنیدن باز نماند. امروز روز شنیدن است، بشنوید گفتار دوست یکتا را، و به آنچه سزاوار است رفتار نمائید." 
                                                                                 
(از آثار حضرت بهآءالله – مجموعه الواح، چاپ اوّل به خطّ زین المقرّبین، ص 222)


داستانهای از خود گذشتگی سرکار آقا به خاطر رفاه و سعادت دیگران هر یک مثال و سرمشق بی نظیر است. ایشان "بمانند باران به فقیران سخاوت و مهربانی داشتند". از آنجائیکه حضرت ایشان و اهل بیت مبارکشان در عشق به خدا و محبّت الهی توانگر و غنی بودند، آنها محرومیّت و فقدان مالی را برای خودشان با شادی و رضایت قبول نمودند. از طرف دیگر، اگر سرکار آقا ملاحظه میفرمودند که پنجره منزل شکستگی دارد و یا سقف آن چکه میکند - یعنی هر آنچه که حفظ و سلامتی اهل آن را در معرض خطر و عدم ایمنی قرار میدهد – ایشان بنهایت جدّیت و سرعت وسایل تعمیر کامل و ایمنی آن را فراهم میفرمودند.

حضرت عبدالبهآء احساس احتیاجی و یا آرزوئی برای خوش گذرانی و تجمّل نداشتند. این حالت و منش ایشان در طیّ سفرهایشان به آمریکای شمالی کاملاً واضح بود. مثل وقتی که پس از چند روزی اقامت در اطاقهای زیبا و مجلّل که دوستان از قبل در شهری برای ایشان رزرو نموده بودند، حضرتشان تغییر محلّ داده و به یک آپارتمان ساده اسباب کشی فرمودند. با همه این دقّت و صرفه جوئی در مخارج شخصی خویش، ایشان اگر در هتلها اقامت میکردند با چنان سخاوتی انعام و بخشش به کارکنان و خادمین آنجا مرحمت میفرمودند که موجب حیرت همگی میشد، و اگر در منازل ساکن میشدند هم همیشه هدایای پر عطوفت و ملاحظه به میزبانان و خدمتگزاران آنها عنایت میفرمودند. البتّه واضح است و میدانیم که اسفار طولانی و جلسات نطق و صحبت، و اقدامات و ملاقاتهای حضرت عبدالبهآء در سرتا سر شرق و غرب همه صرفاً اسفار و فعالیّتهای خدمتی، مستقل و داوطلبانه حضرتشان و بدون دریافت ادنی حقوق مالی و یا کسب منفعت شخصی از منبع دیگری بوده است. 

حضرت عبدالبهآء به رایگان هر چه را دارا بودند – از محبّت و عشق بی پایان، وقت پر بها و کمیاب، توجّه و علاقمندی و حمایت با جمیع آنچه از عالم ملکی در دست داشتند -- غذا و توشه زندگانی، پول و لباس، وسایل استراحت و خواب، قالی و اسباب منزل، همه را به دیگران می بخشیدند. شعار حضرتشان در عمل چنان ظاهر بود که، صرفه جوئی و کم خرجی برای خودشان – سخاوت، بخشش و گشاده دستی  برای دیگران.
                 
(از دریای حکمت، عالم عطوفت و مثال زندگانی حضرت عبدالبهآء)
Inspired and based on the published source: “Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”


دوستان و اندیشمندان بزرگوار و عزیز
امید است که هر یک از یک بیان با زیارت مکرّر و تفکّرات مثبت، محفوظ ذهن و مندرج در آینه قلب شده و سبب ظهور انکشافات فکری و معنوی شخصی و باارزش شما گردد، و محور صحبت ها و هم فکری های ما در صرف وقت پر بها و روزان و شبان زودگذر و شیرینمان با  دیدار هر یار و عزیزمان باشد


هر کدام از یک داستان که نکات آموزنده و دلچسب آن فرحبخش روح و سرمشق زندگانی موفّق و شریفی برای ماست، ترجمه و تدوین این جانب از مواضع و کتب چاپ شده انگلیسی میباشد که بصورت مجموعه ای جدا به تدریج تهیّه شده و در میقات مخصوصه منتشر خواهد گردید

در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.

Sunday 3 November 2013

.

                                          
"اصل سرمایه و تجارات و امورات ما ذکر حقّ و ثنای حقّ و قیام بر خدمت حقّ جلّ جلاله بوده و هست. الحمد لله در این فقرات خسارتی واقع نه. بلکه ربح اندر ربح بوده و مابقی هم انشآء الله به اراده اش محکم و متقن و مبارک خواهد شد... باید در جمیع احوال با فرح و نشاط و انبساط باشی. و ظهور این مقام محال بوده و هست، مگر به ذیل توکّل کامل توسّل نمائی. اینست شفای امم و فی الحقیقه دریاق اعظم است از برای انواع و اقسام هموم و غموم و کدورات. و توکّل حاصل نشود، مگر به ایقان. مقام ایقان را اثرهاست و ثمرها."

(از آثار حضرت بهآءالله – آیات الهی، ص 227، 362)



روزی یک دخترخانم کوچک یهودی، محزون و دلسرد و سرتا پا پوشیده در لباس سیاه، به محضر حضرت عبدالبهآء آورده شد. او اشک ریزان داستان های پریشانی و اندوه خود را به ایشان عرض کرد. برادر او با بی عدالتی به مدّت سه سال در زندان گرفتار شده بود و هنوز چهار سال دیگر هم میبایست در بند باشد. پدر و مادر او به بیماری افسردگی و ملالت دائمی مبتلا بودند. شوهرخواهر او که تنها حامی و حافظ  آنها بود، تازه از عالم رفته بود. او به دادخواهی دعوی نموده و گفت: من هر چه بیشتر به خدا توکّل کردم، اوضاع و مشکلات همه بدتر شد. مادر من هر روز به خواندن مزمور مشغول است و مرتّب سرودهای مذهبی زمزمه میکند، و لایق شأن او نیست که خداوند چنین او را به حال خود رها نماید. خود من هم مرتّب به خواندن مزمور مشغولم و هر شب قبل از اینکه بخوابم دعا میکنم.   حضرت عبدالبهآء او را دلداری و تسلّی داده و در جواب چنین نصیحت فرمودند: دعا کردن با خواندن مزمور نیست. دعا کردن اعتماد به خدا است و در هر حالت و موقعیّتی مطیع او بودن و به صبر و فروتنی و سربزیری در مقابل اوست.  صبور و خاضع و مطیع باش، در آنوقت همه چیز برای تو عوض میشود. خانواده خودت را به دست خدا بسپار. عاشق اراده خداوند باش.  کشتی های قوی، شکسته و مغلوب دریا نمیشوند – بلکه سوار بر امواج آن شده و به او تسلّط میابند.  حالا تو یک کشتی قوی باش، نه از آنهائی که صدمه دیده و شکست میخورند.

(از دریای حکمت و عطوفت حضرت عبدالبهآء)
Inspired and based on the published source: “Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”


دوستان و اندیشمندان بزرگوار و عزیز
امید است که هر یک از یک بیان با زیارت مکرّر و تفکّرات مثبت، محفوظ ذهن و مندرج در آینه قلب شده و سبب ظهور انکشافات فکری و معنوی شخصی و باارزش شما گردد، و محور صحبت ها و هم فکری های ما در صرف وقت پر بها و روزان و شبان زودگذر و شیرینمان با  دیدار هر یار و عزیزمان باشد. هر کدام از یک داستان که نکات آموزنده و دلچسب آن فرحبخش روح و سرمشق زندگانی موفّق و شریفی برای ماست، ترجمه و تدوین این جانب از مواضع و کتب چاپ شده انگلیسی میباشد که بصورت مجموعه ای جدا به تدریج تهیّه شده و در میقات مخصوصه منتشر خواهد گردید.
 
در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.
Inked ThinkPenhttp://inkedthinkpen.blogspot.ca/

Wednesday 4 September 2013

.

"هر نفسی فی الحقیقه بر تغییر و تبدیل و فنای عالم آگاه شود، او را هیچ شئ از اشیاء افسرده ننماید و از روح و ریحان باز ندارد. فرحش بالله است و عیشش لله ... بعد از آنکه قلب بانوار معرفت منّور شد و از ذکر و ثنا و محبّت و مودّت حقّ جلّ جلاله پر گشت، دیگر محلّ باقی نه تا احزان عالم و کدورات نازله در آن وارد شود و یا داخل گردد"

 (از آثار حضرت بهآءالله)

                                                                        
روزی در شهر نیویورک حضرت عبدالبهآء فرمودند: باشد که هر کسی به شما اشاره کرده و بپرسد، چرا این نفوس اینقدر خوشحال و مسرور هستند؟  من میخواهم شما شاد باشید و خوشی و خوشحالی نمائید. بخندید، تبسّم کنید... تا اینکه دیگران هم بوسیله شما شاد و مسرور گردند

(از دریای حکمت و عطوفت حضرت عبدالبهآء)
Inspired and based on the published source: “Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”




دوستان و اندیشمندان بزرگوار و عزیز
امید است که هر یک از یک بیان با زیارت مکرّر و تفکّرات مثبت، محفوظ ذهن و مندرج در آینه قلب شده و سبب ظهور انکشافات فکری و معنوی شخصی و باارزش شما گردد، و محور صحبت ها و هم فکری های ما در صرف وقت پر بها و روزان و شبان زودگذر و شیرینمان با  دیدار هر یار و عزیزمان باشد
        
هر کدام از یک داستان که نکات آموزنده و دلچسب آن فرحبخش روح و سرمشق زندگانی موفّق و شریفی برای ماست، ترجمه و تدوین این جانب از مواضع و کتب چاپ شده انگلیسی میباشد که بصورت مجموعه ای جدا به تدریج تهیّه شده و در میقات مخصوصه منتشر خواهد گردید
                                                                                                                         
  
در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.

Saturday 3 August 2013

*


"نواهای شهناز معنوی را از شاهباز الهی بشنو - تا از چنگ و بربط بقا آوازهای بدیع وفا ادراک نمائی و از مضراب احدیّه آهنگ مزمار هویّه بشنوی و به کوی جانان به تمام دل و روان قدم نهی. تا همه روح شوی و بی پر برپری و بی خمر مخمور شوی و بی لسان نکته سرائی و بر مراتب جذب و شوق و وجد و ذوق اطّلاع یابی. تا حزن فراموش کنی و از بحر سرور بیاشامی."

(از آثار حضرت بهآءالله – آیات الهی جلد دوّم، ص 360)


خیلی پیش از این و در ایّام زندگانی حضرت عبدالبهآء، صندوقهای اعانه و امدادهای عمومی و بشر دوستانه تشکیل شده بود. ایشان صندوق "نجات اطفال" را بسیار تشویق و حمایت نمودند و در دو مورد مشهور با تبرّعات سخاوتمندانه خویش به دفتر اعانه و امداد حیفا که برای رفع سختیهای معیشت و مصیبتهای مردم محلّی ایجاد شده بود دست عطوفت کشیدند. بعد از اوّلین امداد حضرت عبدالبهآء، نام ایشان در فهرست اشخاصی که بخشش های بلاعوض نموده بودند، رتبه اوّل و بالاترین بود.  پس از کمک و اعانه دوّم، حاکم ارتشی ج. ا. استنتون نامه مخصوصی برای قدردانی و تشکّر از حضرت عبدالبهآء به حضور ایشان نوشت که شامل این عبارت بود: لطفاً از طرف هیئت مدیریّت تشکّرات عمیق و قدردانی صمیمانه من را برای این اقدام بزرگوارانه -- که یک بار دیگر خود شاهدی گویا بر خیرخواهی و بخشش و بزرگواریهای پی در پی و سخاوتمندانه، و نمونه ای از توجّه و مهربانی و عطوفت شما به فقرائی که همواره شما را به ستایش و مبارکی یاد نموده و خواهند نمود، میباشد -- بپذیرید.                                                                                                   


(از عالم عطوفت و مثال زندگانی حضرت عبدالبهآء)
Inspired and based on the published source --
“Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”


 دوستان عزیز و محترم
امید است که هر یک از یک بیان با زیارت مکرّر و تفکّرات مثبت، محفوظ ذهن و مندرج در آینه قلب شده و سبب ظهور انکشافات فکری و معنوی شخصی و باارزش شما گردد، و محور صحبت ها و هم فکری های ما در صرف وقت پر بها و روزان و شبان زودگذر و شیرینمان با  دیدار هر یار و عزیزمان باشد. هر کدام از یک داستان که نکات آموزنده و دلچسب آن فرحبخش روح و سرمشق زندگانی موفّق و شریفی برای ماست، ترجمه و تدوین این جانب از مواضع و کتب چاپ شده انگلیسی میباشد که بصورت مجموعه ای جدا به تدریج تهیّه شده و در میقات مخصوصه منتشر خواهد گردید.                                                                                              
 

در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.
 

Tuesday 2 July 2013

.


"بگو ای دوستان، خود را از دریای بخشش یزدانی دور منمائید، چه که او بسیار نزدیک آمده. آنکه پنهان بود آمده و خوب آمده. بر یک دستش آب زندگانی و بر دست دیگر فرمان آزادی. بگذارید و بگیرید. بگذارید آنچه در جهان دیده میشود و بگیرید آنچه را که دست بخشش می بخشد. آمده آنچه چشم روزگار مانند آن ندیده. ای دوستان، بشتابید بشتابید.  بشنوید بشنوید."

(از آثار حضرت بهآءالله – دریای دانش، ص 174)
هر سال قبل از فرا رسیدن زمستان سرد عکّا، حضرت عبدالبهآء به مغازه لباس فروشی تشریف برده و برای نفوس فقیر متعدّدی که برحسب معمول سالیانه برای گرفتن جامه و عبای زمستانی خود به محضر ایشان می آمدند تهیّه و تدارک میدیدند. ایشان به شخصه هر قبا و لباسی را بر دوش آن فقرا امتحان و اندازه نموده، نظارت میفرمودند که مناسب و درخور باشد. ایشان صورتی از اسامی دریافت کنندگان داشتند و برای هر کسی که احتیاج داشت و لازم بود، در کمال سخاوت این هدایا را عنایت میکردند، ولی در عین حال هم اجازه نمیفرمودند و هیچ دوست نداشتند که شخصی از این بخشندگیهای بی حدّ سوء استفاده نماید – اگرچه، حتّی آن حالات نامناسب و نالایق را هم حضرت ایشان با بزرگواری و عفو و مهربانی مقابلی میکردند. تعجّبی نیست که جمیع اهالی محلّ و ساکنین آن دیار ایشان را "خدای بخشش و عطا" مینامیدند، و مومنین و دلدادگان ایشان هم از مشاهده دریای سخاوت و مهربانی بینهایتشان، حضرت عبدالبهآء را "بنده خداوند" و "عبد بهآء" دانسته، مثال و سرمشق زندگانی خود قرار داده، در کمال وفا و خاکساری خالصانه دوست داشته، و خدمتگزار مطیع و مفتون ایشان بودند.                    

(از عالم عطوفت و مثال زندگانی حضرت عبدالبهآء)
Inspired and based on the published source: “Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”

در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.

Saturday 25 May 2013


"از حقّ جلّ جلاله بخواهید که بلذّت اعمال در سبیل او و خضوع و خشوع در حبّ او مرزوق شوید. از خود بگذرید و در سایرین نگرید. منتهای جهد را در تربیت ناس مبذول دارید."
 (از آثار حضرت بهآءالله – آیات الهی جلد 1، ص 42)



حضرت عبدالبهآء در شهر فیلادلفیا با دوستان در باره جلسات ضیافت نوزده روزه، که پایه و اساس زندگی روحانی جامعه میباشد و در شروع هر ماه بهآئی تشکیل میگردد،  صحبت نمودند.  با تأکید بر اهمّیّت و مقام آن، فرمودند: هر یک از شما باید فکر کنید که چگونه موجب سرور و خوشنودی دیگر اعضای محفل باشید، و هر کدام باید همه نفوس حاضر در جلسه را بهتر و بزرگتر از خود بداند، و هر یک خود را کمتر از مابقی ببیند و تلقّی کند.  رتبه و مقام همه و هر یک از آنها را بالا بدان و بزرگ ببین، و درجه و مقام خودت را پائین و کوچک نظر نما. اگر بر طریق این امریّه و نصیحت عمل و زندگی نمائی، به حقیقت و با اطمینان کامل بدان که آن ضیافت، ملکوتی و طعام آن  بهشتی است. آن شام، شام خداست! من خادم آن و بنده چنان جلسه هستم.
   
(از نصایح ملکوتی و عالم عطوفت حضرت عبدالبهآء)
“Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”


در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.


 

Sunday 24 March 2013


 "انشاء الله از نار محبّت در این یوم روحانی برافروزی و به ذکر و ثنایش مشغول باشی. دست طلب از دامن مطلوب برمدار. به چشم جان به محبوب عالمیان ناظر باش، که شاید از بحر فضلش محروم نمانی و از سماء فیضش ممنوع نگردی. رحمتش جمیع آفرینش را احاطه نموده و عنایتش همه امکان را فرا گرفته."
 (از آثار حضرت بهآءالله –  آیات الهی، ص 334)


 یک روز در دوران سفر حضرت عبدالبهآء در شهر نیویورک، سرکار آقا به سنترال پارک تشریف بردند. پس از صرف ساعاتی در موزه تاریخ طبیعی، ایشان قدم بیرون گذارده و در زیر سایه درختان قدری به استراحت پرداختند. مرد نگهبان سالمند و کوتاه قدی که در آنجا ایستاده بود از ایشان پرسید: پس از استراحت آیا شما مایلید مجدّداً به داخل موزه برگردید؟ پرندگان و فوسیلهای بسیار دیدنی هم در آنجا هست. حضرت عبدالبهآء تبسّم نموده و فرمودند: نه، من دیگر از دیدن آنچه در این دنیا است خسته شده ام – من میخواهم به بالا سفر کنم و دنیاهای روحانی را ببینم. تو در این مورد چه فکر میکنی؟  نگهبان دستی به سر خود کشید و مبهوت ماند. بعد حضرت عبدالبهآء از او پرسیدند: تو دارائی کدام را ترجیح میدهی – دنیای مادّی را یا دنیای روحانی را؟ او جواب داد: خوب، بنظرم دنیای مادّی را.  حضرت عبدالبهآء فرمودند: امّا وقتی تو عالم روحانی را دارا میشوی، دنیای مادّی را از دست نمیدهی.  وقتی تو در خانه ای از پلّه ها بالا میروی، آن خانه را ترک نمیکنی. طبقه پایین هنوز در زیر پای توست.

در آن وقت بنظر آمد که نگهبان موزه نور حقیقت را دریافت!
    
(داستانی از اوج بینش و منش حضرت عبدالبهآء)
“Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”

در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.
 

Monday 18 February 2013


"نفوسیکه به این مظلوم منسوبند باید در مواقع بخشش و عطا ابر بارنده باشند و در اخذ نفس امّاره شعله فروزنده."

(از آثار حضرت بهآءالله –  دریای دانش، ص 96)


حضرت عبدالبهآء به رایگان هر چه را دارا بودند – از محبّت و عشق بی پایان، وقت پر بها و کمیاب، توجّه و علاقمندی و حمایت با جمیع آنچه از عالم ملکی در دست داشتند -- غذا و توشه زندگانی، پول و لباس، وسایل استراحت و خواب، قالی و اسباب منزل، همه را به دیگران می بخشیدند. شعار حضرتشان در عمل چنان ظاهر بود که، صرفه جوئی و کم خرجی برای خودشان – سخاوت، بخشش و گشاده دستی  برای دیگران.

داستانهای از خود گذشتگی سرکار آقا به خاطر رفاه و سعادت دیگران هر یک مثال و سرمشق بی نظیر است. ایشان "بمانند باران به فقیران سخاوت و مهربانی داشتند". از آنجائیکه حضرت ایشان و اهل بیت مبارکشان در عشق به خدا و محبّت الهی توانگر و غنی بودند، آنها محرومیّت و فقدان مالی را برای خودشان با شادی و رضایت قبول نمودند. از طرف دیگر، اگر سرکار آقا ملاحظه میفرمودند که پنجره منزل شکستگی دارد و یا سقف آن چکه میکند - یعنی هر آنچه که حفظ و سلامتی اهل آن را در معرض خطر و عدم ایمنی قرار میدهد – ایشان بنهایت جدّیت و سرعت وسایل تعمیر کامل و ایمنی آن را فراهم میفرمودند.

حضرت عبدالبهآء احساس احتیاجی و یا آرزوئی برای خوش گذرانی و تجمّل نداشتند. این حالت و منش ایشان در طیّ سفرهایشان به آمریکای شمالی کاملاً واضح بود. مثل وقتی که پس از چند روزی اقامت در اطاقهای زیبا و مجلّل که دوستان از قبل در شهری برای ایشان رزرو نموده بودند، حضرتشان تغییر محلّ داده و به یک آپارتمان ساده اسباب کشی فرمودند. با همه این دقّت و صرفه جوئی در مخارج شخصی خویش، ایشان اگر در هتلها اقامت میکردند با چنان سخاوتی انعام و بخشش به کارکنان و خادمین آنجا مرحمت میفرمودند که موجب حیرت همگی میشد، و اگر در منازل ساکن میشدند هم همیشه هدایای پر عطوفت و ملاحظه به میزبانان و خدمتگزاران آنها عنایت میفرمودند. البتّه واضح است و میدانیم که اسفار طولانی و جلسات نطق و صحبت، و اقدامات و ملاقاتهای حضرت عبدالبهآء در سرتا سر شرق و غرب همه صرفاً اسفار و فعالیّتهای خدمتی، مستقل و داوطلبانه حضرتشان و بدون دریافت ادنی حقوق مالی و یا کسب منفعت شخصی از منبع دیگری بوده است.  

(داستانی از زندگی و سلوک حضرت عبدالبهآء)
“Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”



در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.