به عالم تفکّر در بحر انوار و یکرنگی و صفای صحبت خوش آمدید

Tuesday 2 July 2013

.


"بگو ای دوستان، خود را از دریای بخشش یزدانی دور منمائید، چه که او بسیار نزدیک آمده. آنکه پنهان بود آمده و خوب آمده. بر یک دستش آب زندگانی و بر دست دیگر فرمان آزادی. بگذارید و بگیرید. بگذارید آنچه در جهان دیده میشود و بگیرید آنچه را که دست بخشش می بخشد. آمده آنچه چشم روزگار مانند آن ندیده. ای دوستان، بشتابید بشتابید.  بشنوید بشنوید."

(از آثار حضرت بهآءالله – دریای دانش، ص 174)
هر سال قبل از فرا رسیدن زمستان سرد عکّا، حضرت عبدالبهآء به مغازه لباس فروشی تشریف برده و برای نفوس فقیر متعدّدی که برحسب معمول سالیانه برای گرفتن جامه و عبای زمستانی خود به محضر ایشان می آمدند تهیّه و تدارک میدیدند. ایشان به شخصه هر قبا و لباسی را بر دوش آن فقرا امتحان و اندازه نموده، نظارت میفرمودند که مناسب و درخور باشد. ایشان صورتی از اسامی دریافت کنندگان داشتند و برای هر کسی که احتیاج داشت و لازم بود، در کمال سخاوت این هدایا را عنایت میکردند، ولی در عین حال هم اجازه نمیفرمودند و هیچ دوست نداشتند که شخصی از این بخشندگیهای بی حدّ سوء استفاده نماید – اگرچه، حتّی آن حالات نامناسب و نالایق را هم حضرت ایشان با بزرگواری و عفو و مهربانی مقابلی میکردند. تعجّبی نیست که جمیع اهالی محلّ و ساکنین آن دیار ایشان را "خدای بخشش و عطا" مینامیدند، و مومنین و دلدادگان ایشان هم از مشاهده دریای سخاوت و مهربانی بینهایتشان، حضرت عبدالبهآء را "بنده خداوند" و "عبد بهآء" دانسته، مثال و سرمشق زندگانی خود قرار داده، در کمال وفا و خاکساری خالصانه دوست داشته، و خدمتگزار مطیع و مفتون ایشان بودند.                    

(از عالم عطوفت و مثال زندگانی حضرت عبدالبهآء)
Inspired and based on the published source: “Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”

در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.