به عالم تفکّر در بحر انوار و یکرنگی و صفای صحبت خوش آمدید

Wednesday 30 May 2012


"کلّ باید به مثابه جناح باشند از برای یکدیگر. فخر انسان در حکمت و عقل و اخلاق حسنه بوده نه در جمع زخارف و کبر و غرور. کلّ از تراب مخلوق و به او راجع. ای اهل بهآء زینت انسان به اسباب دنیا نبوده بلکه به عرفان حقّ عزّ اعزازه و علوم و صنایع و آداب بوده. شما لئالی بحر احدیّتید. در لوءلوء ملاحظه کنید که صفا و عزّت او به نفس او بوده. اگر او را در حریرهای بسیار لطیف بگذارند، آن حریر مانع ظهور طراوت و لطافت او خواهد شد. زینت او نفس اوست. کسب این زینت نمائید و از عدم اسباب ظاهره محزون نباشید."
  (از آثار حضرت بهآءالله –  آیات الهی جلد 1، ص 359)


وقتی در مجلسی در شیکاگو به گروهی از دوستان خطابه ایراد میکردند، حضرت عبدالبهآء فرمودند: در کمال اتّحاد باشید. هرگز به یکدیگر خشونت ننمائید. دیدگان خویش را به ملکوت حقیقت و راستی متوجّه کنید، نه به عالم خلق. همه را به خاطر خداوند دوست بدارید، نه به خاطر خودشان. شما هیچوقت از نفسی ناراحت و خشمگین نشده و نسبت به او بی صبری نخواهید نمود، اگر او را به خاطر خدا و محبّت به خالق دوست بدارید. عالم بشریّت کامل نیست. هر انسانی نواقصی دارد و شما اگر به خود نفوس نگاه و توجّه کنید، همواره نسبت به آنها حالت ناخشنودی و احساس عدم سرور خواهید داشت. لکن اگر به خدا ناظر  باشید، انسانها را دوست خواهید داشت و به همه مهربان خواهید بود، زیرا عالم خداوند عالم کمال و دنیای مهر و شفقت کامل است. بنابراین نظر به کوتاهی ها و نواقص کسی ننمائید – با چشم عفو و بخشش نگاه کنید و او را ببینید. 


(داستانهائی از زندگی حضرت عبدالبهآء)
“Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”



در صورت علاقه دو شبکه اینترنتی ذیل را که به زبان انگلیسی توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.

Tuesday 22 May 2012


"باید در جمیع احوال با فرح و نشاط و انبساط باشی، و ظهور این مقام محال بوده و هست مگر به ذیل توکّل کامل توسّل نمائی. اینست شفای امم و فی الحقیقه دریاق اعظم است از برای انواع و اقسام هموم و غموم و کدورات. و توکّل حاصل نشود مگر به ایقان. مقام ایقان را اثرهاست و ثمرها.   

(از آثار حضرت بهآءالله –  آیات الهی جلد 1، ص 362)


"یک روز در ارض اقدس، حضرت عبدالبهآء به یک آقای بهآئی آمریکائی به نام هارلن اوبر فرمودند که او قرار است به هندوستان برود. هارلن اوبر به نیّت خدمت به امر الهی و ترویج تعالیم روحانی و اخلاقی آئین بهآئی سفرهای بیشمار و مسافرتهای طولانی به مناطق دوردست و وسیع نموده بود، لکن در آن وقت و موقع بخصوص شخصاً چندان علاقه ای به آن سفر هند نداشت!  پس از گذشت چند روزی، حضرت عبدالبهآء مجدّداً او را خطاب قرار داده و فرمودند که او باید به آمریکا برود. آقای اوبر به ایشان عرض کرد: ولی حضرت سرکار آقا من تصوّرم این بود که دارم به هندوستان میروم.  حضرت عبدالبهآء تبسّم کرده و فرمودند: کریستفر کلمبوس هم همینطور تصوّر میکرد!  
           
(داستانهائی از زندگی حضرت عبدالبهآء)
“Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”

-------------------
در صورت علاقه دو شبکه اینترنتی ذیل را که به زبان انگلیسی توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.

 
 

 

Wednesday 16 May 2012




"پس باید محلّ را آماده نمود و مستعذّ نزول عنایت شد، تا که ساقی کفایت خمر مکرمت از زجاجه رحمت بنوشاند... و اگر عاشقان از عاکفان بیت مجذوبند، این سریر سلطنت را جز طلعت عشق جالس نتوان شد. این مقام را شرح نتوانم و وصف ندانم.
  با دو عالم عشق را بیگانگی – وندر او هفتاد و دو دیوانگی
مطرب عشق این زند وقت سماع – بندگی بند و خداوندی صداع
این رتبه، صرف، محبّت میطلبد و زلال مودّت میجوید."

(از آثار حضرت بهآءالله – آثار قلم اعلی، جلد سوّم، ص 147)

"خدمت به خدا، به بهآءالله، به خانواده، به دوستان، و به اغیار و حریفان، در حقیقت خدمت به همه انسانها در عالمجوهر زندگانی و الگوی منش و سلوک حضرت عبدالبهآء بود. آرزوی ایشان فقط این بود که بنده خدا و خدمتگزار بشر باشند. خدمت کردنبجای اینکه نشان ضعف و کمی باشد و نقص و کمتری تلقّی گردد برای حضرت عبدالبهآء افتخار و سرور بود و در نزد ایشان نهایت کمال و بزرگی محسوب میشد. این امری بود که همه اوقات ایشان را در تمام روز، از سحر تا نیمه شب، مملوّ از هیجان و سرشار از روح و ریحان مینمود. حضرت ایشان همواره میفرمودند: هیچ کار و خدمتی برای کسی که محبّت حقیقی دارد و عاشق است، زحمت نیست و در آن حال انسان همیشه وقت هم دارد.
         
(داستانهائی از زندگی حضرت عبدالبهآء)
“Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha


Thursday 10 May 2012




در موقع اوّلین مجلس شام در حضور حضرت عبدالبهآء، و در ابراز نهایت میهمانوازی به ایشان، میزبان مهربان خانم بلامفیلد در منزل خود در لندن از شدّت احترام و از روی اشتیاق به رضایت و خوشنودی حضرتشان غذاهای متنوّع بسیار تهیّه دیده بود و پی در پی پذیرائی مینمود.  بعد از آن حضرت عبدالبهآء با ملایمت و رأفت به او فرمودند: غذاها بسیار لذیذ بود، و میوه ها و گلها بینهایت دلچسب و دلپذیر. ولی ای کاش ما مقداری از این غذاها و نعمآء را با آن مردم فقیر و گرسنه ای که حتّی یکی از آنها را ندارند قسمت میکردیم.  از آن پس، شامها به مراتب ساده تر شد.  گلها و میوه ها به همان حالت فراوانی و وفور باقی مانده و ادامه یافت، زیرا اغلب آنها صرفاً هدایای کوچکی بودند که به علامت محبّت و صفا تقدیم محضر ایشان میشد. 

(داستانهائی از زندگی حضرت عبدالبهآء)
“Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”
---------
در صورت علاقه دو شبکه اینترنتی ذیل را که به زبان انگلیسی توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.


Saturday 5 May 2012


"باید دوستان الهی در جمیع امور به حقّ توکّل نمایند و به او تفویض کنند، و در باره جمیع من علی الأرض در لیالی و ایّام به کمال عجز و ابتهال عنایت طلب نمایند..."

(از آثار حضرت بهآءالله –  مجموعه الواح خطاب به عندلیب، ص 195)



روزی یک دخترخانم کوچک یهودی، محزون و دلسرد و سرتا پا پوشیده در لباس سیاه، به محضر حضرت عبدالبهآء آورده شد. او اشک ریزان داستان های پریشانی و اندوه خود را به ایشان عرض کرد. برادر او با بی عدالتی به مدّت سه سال در زندان گرفتار شده بود و هنوز چهار سال دیگر هم میبایست در بند باشد. پدر و مادر او به بیماری افسردگی و ملالت دائمی مبتلا بودند. شوهرخواهر او که تنها حامی و حافظ  آنها بود، تازه از عالم رفته بود. او به دادخواهی دعوی نموده و گفت: من هر چه بیشتر به خدا توکّل کردم، اوضاع و مشکلات همه بدتر شد. مادر من هر روز به خواندن مزمور مشغول است و مرتّب سرودهای مذهبی زمزمه میکند، و لایق شأن او نیست که خداوند چنین او را به حال خود رها نماید. خود من هم مرتّب به خواندن مزمور مشغولم و هر شب قبل از اینکه بخوابم دعا میکنم.   حضرت عبدالبهآء او را دلداری و تسلّی داده و در جواب چنین نصیحت فرمودند: دعا کردن با خواندن مزمور نیست. دعا کردن اعتماد به خدا است و در هر حالت و موقعیّتی مطیع او بودن و به صبر و فروتنی و سربزیری در مقابل اوست.  صبور و خاضع و مطیع باش، در آنوقت همه چیز برای تو عوض میشود. خانواده خودت را به دست خدا بسپار. عاشق اراده خداوند باش.  کشتی های قوی، شکسته و مغلوب دریا نمیشوند – بلکه سوار بر امواج آن شده و به او تسلّط میابند.  حالا تو یک کشتی قوی باش، نه از آنهائی که صدمه دیده و شکست میخورند.
  
(داستانهائی از زندگی حضرت عبدالبهآء)
“Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”



برای مطالعه آثار بهآئی از مأخذ رسمی و اطّلاع بیشتر راجع به دیانت جهانی بهآئی به شبکه اینترنت زیر مراجعه فرمائید.
http://www.bahai.org/

                    -------------------                                                                                

در صورت علاقه دو شبکه اینترنتی ذیل را که به زبان انگلیسی توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.