دوستان ظاهر نظر به مصلحت خود یکدیگر را دوست داشته و دارند. ولکن دوست معنوی شما را لأجل شما دوست داشته و دارد، بلکه مخصوص شما بلایای لاتحصی قبول فرموده. به چنین دوست جفا مکنید و به کویش بشتابید.
در ماه جون 1912، وقتی که حضرت عبدالبهآء در شهر فیلادلفیای آمریکا تشریف داشتند و مثل سایر نقاط، آنجا هم در طیّ هر روز با نفوس بیشمار که مشتاقانه از هر طبقه و گروه اجتماعی و علمی و هنری و فرهنگی، با هر نوع فکر و ایمان و عقیدتی و با هر نیاز و سوأال و استعدادی، برای شرفیابی و شنیدن بیانات ایشان به حضورشان میرسیدند، یکی از همراهان حضرتشان چنان غفلت شدید و بی حرمتی بیحدّی نموده بود که عمیقاً موجب حزن و تأثّر قلب حضرت عبدالبهآء و سبب تأسّف همه یاران دیگر شده بود – و اگر چه وجود ایشان بدین جهت غریق ناخشنودی و اندوه بود، معذلک در نهایت متانت و با کمال بردباری و بزرگوری سلوک و معامله میفرمودند. در یکی از جلسات بزرگ عمومی در آن روز حضرت عبدالبهآء راجع به اهمّیّت استقامت و پایداری یاران، لزوم ازخودگذشتگی و خلوص آنها در امرالله، و قبول بلایا و مصیبات در سبیل خدا صحبت نموده و فرمودند: مقصود از ظهور مظهر کلّی ابهی در تحمّل شدیدترین آزار و شکنجه و بلایا، و علّت زحمات وارده و شهادت نفوس معصوم بیشمار، برای پاکی و خلوص ارواح و انقطاع قلبها، و به خاطر سعادت و سرور نفوس و روحانیّت دوستان بود. در آن روز به جهت افسردگی و حزن مبارک و خستگی و فرسودگی وجودشان، حضرت عبدالبهآء در بعضی از جلسات یاران حضور نیافتند. (عدم خلوص و بیوفائی دوستان و مدّعیان محبّت، چنین اثر حزینی بر قلب و روح مبارک حضرت عبدالبهآء داشت...!) ولی یاران وفا و ثابت بر پیمان با اشتیاق و ارادت روزافزون و بی پایان، به مانند پروانگان حریم وصال به ثنای ایشان پرداخته و به مثل بلبلان مدهوش بیقرار و بیخواب، آواز ستایش و جلال حضرت عبدالبهآء را می سرودند
(حکایتی از زندگی و سلوک حضرت عبدالبهآء)
“Mahmud’s Diary”
Learning Felicityhttp://learningfelicity.blogspot.ca/
Timeless Treasureshttp://timelesstreasureswordswithmeanings.blogspot.ca/
Inked ThinkPenhttp://inkedthinkpen.blogspot.ca/