"بگو ای دوستان راه نما آمد. گفتارش از گفتارها پدیدار و راهش میان راه ها نمودار. راه، راه اوست، بیابید. گفتار، گفتار اوست، بشنوید. امروز ابر بخشش یزدان میبارد، و خورشید دانائی روشنی میبخشد و به خود راه مینماید. جوانمرد آنکه راه های گمان را گذاشت و راه خدا گرفت. ای دوستان، دست توانای یزدان پرده های گمان را درید، تا چشم ببیند و گوش از شنیدن باز نماند. امروز روز شنیدن است، بشنوید گفتار دوست یکتا را، و به آنچه سزاوار است رفتار نمائید."
(از آثار حضرت بهآءالله – مجموعه الواح، چاپ اوّل به خطّ زین المقرّبین، ص 222)
داستانهای از خود گذشتگی سرکار آقا به خاطر رفاه و سعادت دیگران هر یک مثال و سرمشق بی نظیر است. ایشان "بمانند باران به فقیران سخاوت و مهربانی داشتند". از آنجائیکه حضرت ایشان و اهل بیت مبارکشان در عشق به خدا و محبّت الهی توانگر و غنی بودند، آنها محرومیّت و فقدان مالی را برای خودشان با شادی و رضایت قبول نمودند. از طرف دیگر، اگر سرکار آقا ملاحظه میفرمودند که پنجره منزل شکستگی دارد و یا سقف آن چکه میکند - یعنی هر آنچه که حفظ و سلامتی اهل آن را در معرض خطر و عدم ایمنی قرار میدهد – ایشان بنهایت جدّیت و سرعت وسایل تعمیر کامل و ایمنی آن را فراهم میفرمودند.
حضرت عبدالبهآء احساس احتیاجی و یا آرزوئی برای خوش گذرانی و تجمّل نداشتند. این حالت و منش ایشان در طیّ سفرهایشان به آمریکای شمالی کاملاً واضح بود. مثل وقتی که پس از چند روزی اقامت در اطاقهای زیبا و مجلّل که دوستان از قبل در شهری برای ایشان رزرو نموده بودند، حضرتشان تغییر محلّ داده و به یک آپارتمان ساده اسباب کشی فرمودند. با همه این دقّت و صرفه جوئی در مخارج شخصی خویش، ایشان اگر در هتلها اقامت میکردند با چنان سخاوتی انعام و بخشش به کارکنان و خادمین آنجا مرحمت میفرمودند که موجب حیرت همگی میشد، و اگر در منازل ساکن میشدند هم همیشه هدایای پر عطوفت و ملاحظه به میزبانان و خدمتگزاران آنها عنایت میفرمودند. البتّه واضح است و میدانیم که اسفار طولانی و جلسات نطق و صحبت، و اقدامات و ملاقاتهای حضرت عبدالبهآء در سرتا سر شرق و غرب همه صرفاً اسفار و فعالیّتهای خدمتی، مستقل و داوطلبانه حضرتشان و بدون دریافت ادنی حقوق مالی و یا کسب منفعت شخصی از منبع دیگری بوده است.
حضرت عبدالبهآء به رایگان هر چه را دارا بودند – از محبّت و عشق بی پایان، وقت پر بها و کمیاب، توجّه و علاقمندی و حمایت با جمیع آنچه از عالم ملکی در دست داشتند -- غذا و توشه زندگانی، پول و لباس، وسایل استراحت و خواب، قالی و اسباب منزل، همه را به دیگران می بخشیدند. شعار حضرتشان در عمل چنان ظاهر بود که، صرفه جوئی و کم خرجی برای خودشان – سخاوت، بخشش و گشاده دستی برای دیگران.
Inspired and based on the published source: “Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha”
هر کدام از یک داستان که نکات آموزنده و دلچسب آن فرحبخش روح و سرمشق زندگانی موفّق و شریفی برای ماست، ترجمه و تدوین این جانب از مواضع و کتب چاپ شده انگلیسی میباشد که بصورت مجموعه ای جدا به تدریج تهیّه شده و در میقات مخصوصه منتشر خواهد گردید
در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.
Inked ThinkPenhttp://inkedthinkpen.blogspot.ca/