به عالم تفکّر در بحر انوار و یکرنگی و صفای صحبت خوش آمدید

Monday, 7 December 2015


  "هر نفسی فی الحقیقه بر تغییر و تبدیل و فنای عالم آگاه شود او را هیچ شئ از اشیاء پژمرده ننماید و از روح و ریحان باز ندارد فرحش بالله است و عیشش لله. بعد از آنکه قلب بأنوار معرفت منّور شد و از ذکر و ثنا و محبّت و مودّت حقّ جلّ جلاله پر گشت، دیگر محلّ باقی نه تا احزان عالم و کدورات نازله در آن وارد شود و یا داخل گردد."


(از آثار حضرت بهآءالله)

یک روز سرکار آقا یعنی حضرت عبدالبهآء به خانمی چنین مرقوم فرمودند: "تا حدّی که میتوانی و در قدرت داری سعی نما بمانند آئینه ای شوی که شفّاف و تمیز و از هر گرد و غباری پاک و خالص است. تا اینکه انوار تابان خورشید حقیقت بر تو مثل باران ریزش نماید و تو بتوانی با روشنائی و درخشش آن همه کسانی را که در نزدیک و اطراف تو هستند روشن نمائی." 
  

(داستانهائی از حکمت و عطوفت و نصائح حضرت عبدالبهآء)
Vignettes from the life of `Abdu’l-Baha



دوستان و اندیشمندان بزرگوار و عزیز
امید است که هر یک از یک بیان با زیارت مکرّر و تفکّرات مثبت، محفوظ ذهن و مندرج در آینه قلب شده و سبب ظهور انکشافات فکری و معنوی شخصی و باارزش شما گردد، و محور صحبت ها و هم فکری های ما در صرف وقت پر بها و روزان و شبان زودگذر و شیرینمان با  دیدار هر یار و عزیزمان باشد

هر کدام از یک داستان که نکات آموزنده و دلچسب آن فرحبخش روح و سرمشق زندگانی موفّق و شریفی برای ماست، ترجمه و تدوین این جانب از مواضع و کتب چاپ شده انگلیسی میباشد که بصورت مجموعه ای جدا به تدریج تهیّه شده و در میقات مخصوصه منتشر خواهد گردید
             
                                                                                 
                                                                                           
در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید.



Sunday, 19 July 2015


دوستان ظاهر نظر به مصلحت خود یکدیگر را دوست داشته و دارند. ولکن دوست معنوی شما را لأجل شما دوست داشته و دارد، بلکه مخصوص شما بلایای لاتحصی قبول فرموده. به چنین دوست جفا مکنید و به کویش بشتابید.

(از آثار حضرت بهآءالله –  منتخبات، ص 14)
   در ماه جون 1912، وقتی که حضرت عبدالبهآء در شهر فیلادلفیای آمریکا تشریف داشتند و مثل سایر نقاط، آنجا هم در طیّ هر روز با نفوس بیشمار که مشتاقانه از هر طبقه و گروه اجتماعی و علمی و هنری و فرهنگی، با هر نوع فکر و ایمان و عقیدتی و با هر نیاز و سوأال و استعدادی، برای شرفیابی و شنیدن بیانات ایشان به حضورشان میرسیدند، یکی از همراهان حضرتشان چنان غفلت شدید و بی حرمتی بیحدّی نموده بود که عمیقاً موجب حزن و تأثّر قلب حضرت عبدالبهآء و سبب تأسّف همه یاران دیگر شده بود – و اگر چه وجود ایشان بدین جهت غریق ناخشنودی و اندوه بود، معذلک در نهایت متانت و با کمال بردباری و بزرگوری سلوک و معامله میفرمودند.  در یکی از جلسات بزرگ عمومی در آن روز حضرت عبدالبهآء راجع به اهمّیّت استقامت و پایداری یاران، لزوم ازخودگذشتگی و خلوص آنها در امرالله، و قبول بلایا و مصیبات در سبیل خدا صحبت نموده و فرمودند: مقصود از ظهور مظهر کلّی ابهی در تحمّل شدیدترین آزار و شکنجه و بلایا، و علّت زحمات وارده و شهادت نفوس معصوم بیشمار، برای پاکی و خلوص ارواح و انقطاع قلبها، و به خاطر سعادت و سرور نفوس و روحانیّت دوستان بود.  در آن روز به جهت افسردگی و حزن مبارک و خستگی و فرسودگی وجودشان، حضرت عبدالبهآء در بعضی از جلسات یاران حضور نیافتند.  (عدم خلوص و بیوفائی دوستان و مدّعیان محبّت، چنین اثر حزینی بر قلب و روح مبارک حضرت عبدالبهآء داشت...!)   ولی یاران وفا و ثابت بر پیمان با اشتیاق و ارادت روزافزون و بی پایان، به مانند پروانگان حریم وصال به ثنای ایشان پرداخته و به مثل بلبلان مدهوش بیقرار و بیخواب، آواز ستایش و جلال حضرت عبدالبهآء را می سرودند

(حکایتی از زندگی و سلوک حضرت عبدالبهآء)

“Mahmud’s Diary”
 

در صورت علاقه سه شبکه اینترنتی ذیل را نیز که توسّط این جانب تنطیم شده و متناوباً تدوین میگردد ملاحظه فرمائید